زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
کار من نیست تنت را ز زمین بردارم مثل این است که از خاک نگین بردارم عضوهای تو در این بادیه تکثیر شدند همۀ گرگ صفتها ز تنت سـیر شدند تا کنار تو مرا محـتضر و گـریان دید پدری در صف دشمن پسرش را بوسید من کنار تو شکـستم همه این را دیدند نیزهها یک به یک اعضای تو را دزدیدند شده یک تیـر ولی چند نشان کشتن تو مجلس خـتـم حـسین است کـنار تن تو خیز از جا و ببین سختترین مرحلهها از حـرم آمـده عـمّـه وسط حـرمـلـهها نیـزهها از کـمـر تا شدهاش دور شوید هر چه از جسم علی برده به من پس بدهید ترسم این است که در دشت تنش گم بشود نـکـنـد زیــنـتـیِ نــیــزۀ مــردم بـشـود |